ما هم میریم زیارت...
امروز بعدازظهر حدود ساعت ٨ بعد از اینکه فرهاد با همکارش صحبت کرد.با خوشحالی گفت که مرخصی اش جور شده و ماهم میتونیم بریم زیارت...........منم تند تند دارم کارامو میکنم که ساعت ٦ صبح حرکت کنیم.خدای بزرگ شکرت
دوستای گلم....فعلا.بای
ایندفعه دیگه واقعا میریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی