قسمت نشد...
سلام دوستان خوبم قرار بود ما فردا صبح با برادر شوهرم اینا بریم مشهد .................
منم امروز داشتم وسایلم رو جمع میکردم.که فرهاد زنگ زد و گفت:
برای فردا کاری براش پیش اومده و حتما باید یره اداره.بهش مرخصی ندادن
دلم میخواست برم زیارت..........ولی قسمت نشد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی