عکسهای جامانده سال 1392
پسرم عادت داره موقع خواب عروسکهاشو بغل کنه و بخوابونه،رفته بودم براش ی عروسک بگیرم،از بین اون همه عروسک قشنگ و رنگارنگ یه عروسک کوچولو انتخاب کردو بوسش کرد و من هم بخاطر انتخابش همون رو براش خریدم، توی مغازه همه حواسش به ماشینها و هواپیماها بود،به هر حال پسر دیگه!! این هم از عکس عروسک که اسمش شده گلی، هم پیش محمد میخوابه هم باید همه غذاهای محمد رو تست کنه. امشب محمد خواب بود و دست منم روی دستش بود،تا دستم رو برداشتم،با حالت ترسیده داد زد و گفت:فلیبا کجا میلی? منم بوسیدمش و بهش گفتم همینجام عزیزم،پسرکم هم دوباره خوابید. یه سری عکس هم توی موبایل دایی بود که مال سال 1392 هست ،اونها رو هم برات میذارم. *این عکس برای اون وقتهاس...