پسر پاییزی منپسر پاییزی من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
پسر بهاری منپسر بهاری من، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

از تو برای تو مینویسم...

عکسهای جامانده سال 1392

1392/12/25 1:51
نویسنده : fariba
2,671 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم عادت داره موقع خواب عروسکهاشو بغل کنه و بخوابونه،رفته بودم براش ی عروسک بگیرم،از بین اون همه عروسک قشنگ و رنگارنگ یه عروسک کوچولو انتخاب کردو بوسش کرد و من هم بخاطر انتخابش همون رو براش خریدم، توی مغازه همه حواسش به ماشینها و هواپیماها بود،به هر حال پسر دیگه!! این هم از عکس عروسک که اسمش شده گلی، هم پیش محمد میخوابه هم باید همه غذاهای محمد رو تست کنه.

امشب محمد خواب بود و دست منم روی دستش بود،تا دستم رو برداشتم،با حالت ترسیده داد زد و گفت:فلیبا کجا میلی? منم بوسیدمش و بهش گفتم همینجام عزیزم،پسرکم هم دوباره خوابید.

یه سری عکس هم توی موبایل دایی بود که مال سال 1392 هست ،اونها رو هم برات میذارم.

*این عکس برای اون وقتهاست که زخم پیشونیت رو میکندی و من برات چسب میزدم،که البته اون چسب رو هم میکندی!

*20 دیماه 92 سالگرد فوت پدر بزرگ مهربونت،بابای بابافرهاد بود که توی راه برگشتن از سرخاک بودیم و شما گریه کردی و نشستی روی زمین و نمیگذاشتی کسی بغلت کنه ،تا دیدی داریم ازت عکس میگیریم،آروم شدی.از اون موقع تا حالا اینکار اشتباه رو تکرار میکنی و هر وقت خسته میشی یا چیزی میخوای ،میشینی روی زمین و .....آخ

*بدون شرح:

در دیاری که تو آنجا باشی ، بودن آنجا کافیست …آرزو های دگر ، اوج بی انصافیست … 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محمدحسین
25 اسفند 92 23:26
عزیزم خوشحالم که مامانی باز عکسای زیبات رو میزاره تا با دیدنش روح دوباره بگیریم...
fariba
پاسخ