وابستگی
نزدیک یک ماهه که گل پسری داره روز به روز به من وابسته تر میشه. چه عشقی میکنم من......میاد بغلم میکنه.بوسم میکنه.وااااااااااااااااای که دیوونش میشم.بغل هر کسی که باشه تا منو میبینه میخواد بیاد بغلمتوی ماشین اگر من رانندگی کنم باید روی صندلی خودش بشینه و من براش شعر بخونم اگر هم کسی بغلش کنه اینقدر جیغ میزنه تا همه کر شیم.نمونش دیشب که از مهمونی برمیگشتیم.نمیدونید توی بغل مامانم چه جیغای بنفشی میکشید و چطور گریه میکرد .دیگه منم داشت گریم میگرفت.توی مهمونی هم که چسبیده بود به من تکون نمیخورد. مامانم میگفت وقتیکه من رفتم لباسهامو عوض کنم که از مهمونی بریم خونمون.جوجوی منم زده زیر گریه و............
قربونت برم که اینقدر مامان رو دوست داری
.توی خونمون هم بعضی وقتا که باباش میاد بغلش کنه جیغ میزنه میاد بغل من.باباشو فقط برای بازی میخواد .البته جدیدا اگر حین بازی با هر کسی منو ببینه میخواد بیاد بغل مننمیدونم با این وابستگیش چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟با باباش که اینقدر دوسش داره اینجوریه حالا ببینید با بقیه چه جوره.البته بازی میکنه بغل بقیه میره اما آخرش فقط من ................منم از خوشحالی میشم این
قبلا خونه مامانم که میگذاشتمش وقتی من میومدم خوشحال میشد ولی به بازیش ادامه میداد .فقط یکبار که کمی دیر برگشتم.وقتی منو دید بهم چسبید و اصلا از بغلم جایی نمیرفت.(ببخشید گلم بخدا نمیشد ببرمت نفس مامان.من بیشتر دلتنگت شدم جیگری....فکر کنم ٨ ساعت پیشت نبودم.بازم ببخشید)ولی الان اگه یک ساعت من نباشم .تا منو میبینه میاد توی بغلم و بیخیال بازیش میشه.آآآآآآآآآآآخ که من بی تو دیوونه میشم
جوجه کوچولو منم وابسته توام عزیزکم