شیرین زبونی های گل پسر بابا تا یکسالگی
9 ماهگی : در حالیکه به پستونکش خیره شده بود گفت : بپ ! BAP . از اون موقع کلا به هر چیز که براش جالب باشه میگه بپ !
١٠ ماهگی : یه دفعه از خواب بیدار شد گفت : آب .... دیگه هم تا 2 ماه نگفت !
10 ماهگی : یه بار خیلی واضح به بدر بزرگش گفت : بابائی ! دیگه تا حالا نگفته !
10 ماه و نیمه گی : از نوزادی به لامپ علاقه خاصی داشت (فکر کنم آخرش مهندس برق بشه یا لااقل الکتریکی !) اولین بار گفت لامپ و از اون موقع تا لامپ روشن میشه بهش نگاه میکنه کلی ذوق میکنه میگه لامپ لامپ لامپ (3 بار) یا اگه کیفش کوک باشه 4 بار .
1 سالگی : وقتی میپرسی هاپوئه میگه فوری هاپ هاپ میکنه .
کلمات دیگه ای که میگه : بابا - د د - داغ - دائی -عباس -جیز-رفت-دست-و ... شعر میخونه میگه تیشت تیشت تیشت تیشت یا گ....خ گ....خ گ...خ و کلی هنرنمایی های دیگه که باید دید تا باور کرد !!! اکثرا هم از اصطلاح بپ تو سروده هاش استفاده میکنه .
اسم عباس رو از دو ماه پیش( عبا )میگفت ولی امشب نامو کامل تلفظ کرد.
اسم فریبا و فرهاد (پدرو مادرش)رو تا حالا دو سه بار اهنگشو گفته.