*اگر فرصت داشتم فرزندم را دوباره بزرگ کنم* به جاى این که دائماً انگشت اشاره ام را به سوى او بگیرم آن را در رنگ فرو مى بردم و همراه با او نقاشى مى کردم٠ به جاى این که دائم کارهایش را تصحیح کنم با او ارتباط برقرار مى کردم٠ به جاى این که دائم به ساعت نگاه کنم به او نگاه مى کردم٠ سعى مى کردم کمتر بدانم و بیشتر توجه کنم٠ بیشتر با او دوچرخه سوارى مى کردم و بادبادک هاى بیشترى را همراه با او به هوا مى فرستادم٠ از جدى بازى کردن دست بر مى داشتم و جداً بازى مى کردم٠ در چمنزارهاى بیشترى مى دویدم و به ستارگان بیشترى خیره مى شدم٠ ...