پسر پاییزی منپسر پاییزی من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
پسر بهاری منپسر بهاری من، تا این لحظه: 8 سال و 13 روز سن داره

از تو برای تو مینویسم...

قندوووووون من

1393/4/22 2:33
نویسنده : fariba
4,721 بازدید
اشتراک گذاری

 

 عکس بالا برای روزی هست که پسرک رو بردیم برنامه کودک مداد رنگی، اول با همه بچه ها رفت داخل و خوشحال بود،یکی دو صحنه هم توی تلویزیون نشونش دادن،اما تا خاله از بچه ها سوال کرد و همه بچه ها بلند جوابش رو دادن و دست زدن.پسرک ترسیدو با هق هق تحویلمون دادنش.

البته خودش گفت:نی نی منو زدناراحت

 **************************************

من و پسرک توی آسانسور منتظریم باباش بیاد ، بخاطر اینکه سرو صدا نکنه، ازش پرسیدم :؛

من:عروسکت رو کی خریده؟

پسرک: دایی جون.

من: لاک پشت شب خوابت رو کی خریده؟

پسرک: مریمی.

من: دوچرخه ات رو کی خریده؟

پسرک: بابایی

در همین حین بابا فرهاد وارد آسانسور شد و پسرک رو به من کرد و گفت: بهش بگو همه رو بلدهتعجبقهقهه

***********************************

 پسرک: این چیه؟ خودت بگو این تشکه!

من:این تشک محمدمه دارم براش میدوزم.

پسرک : خودت دالی میدوزی؟ بگو آله!

من: بله عزیز دلم،

شب محمد رفت توی تخت و تشکش رو دیدو به من گفت:خودت دوزیدی؟زبان

************************************

تنها بازی مورد علاقه پسرک، بازی با تبلت هست، ولی چون بیش از حد باهاش بازی میکرد، چند روزی قایمش کردم و گفتم:خراب شده ،دادیم آقا درست کنه.امروز بعد از ظهر از خواب بیدار شده و میگه: من خواب دیدم با تبلتم بازی میکردم، تبلتم رو دادی آقا درست کنه؟!

حالا این وروجک مفهوم خواب دیدن رو از کجا میدونه، خودش برای من یه سواله!تعجب

***********************************

و این هم عکس محمد و عروسک مورد علاقش به نام:رجبنیشخند

البته سر انتخاب اسم این عروسک اسامی داداشی و پسر دایی نیز کاندید شدند ولی بابا فرهاد اسم رجب رو انتخاب کردن.زبان

 

تايادي هست،من بيادتوام.مگرآن روزكه نه مني هست،نه يادي،نه خيالي......

پسندها (2)

نظرات (0)