سوگند
محمد عزیزم
هرگاه تو را میبینم بیاد می آورم روزهایی را که تو نبودی و چقدر بدون تو همه چیز خالی بود .
و بیاد می آورم بر گزیدن نامت را که یادگاری باشی همنام ، برای پدر مهربانم که انگار خیلی سال است که نیست اما تمام وجودش را بیاد دارم .
به پاکی وجود او و به نازنینی طینتش سوگند میخورم ؛ آنگونه پدری باشم که وقتی نبودم احساس بی پدری امروز مرا ادراک کنی ...
فرهاد
9/10/1391
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی