پسر پاییزی منپسر پاییزی من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
پسر بهاری منپسر بهاری من، تا این لحظه: 8 سال و 12 روز سن داره

از تو برای تو مینویسم...

آخرین پست سال 1392

1392/12/25 3:35
نویسنده : fariba
3,230 بازدید
اشتراک گذاری

                 

لبخند که می زنی

چنان شیفته ام می کنی

 که بهار را با مهربانی ات تاخت می زنم

و باز هم پیروزم 

پسرم یک سال دیگه هم گذشت و چه زود گذشت ، خیلی دلم برای گذشته تنگ شده، برای نوزادیت ، چهار دست و پا رفتنت ، ایستادن و زمین خوردنت،...همه و همه برام خاطره هاییه شیرینتر از عسل...

امروز با دقت بهت نگاه کردم و سعی کردم جزییات صورت و دست و پاهات،حتی بند بند انگشتهاتو توی ذهنم بسپارم .میدونم بسرعت برق و باد این روزها هم میگذرن و روزی میاد که بجای دستای کوچولوت که توی مشت من جا میشه ،دست مردونه ای رو خواهم دید که بزرگتر و قویتر از دست منه و دست من توی اون دست جا میشه! نمیدونم چرا فکر کردن به اون روز باعث میشه اشکهام سرازیر بشن....

پسرکم همینطور که دلتنگ روزهای گذشته شدم ، روزی میرسه که این روزها برام خاطره میشه و چه خاطره های شیرینیه بودن با تو...این روزها که من فقط با توام ،از صبح تا شب...تو من و از همه بیشتر دوست داری و من هر دم به عشق تو نفس میکشم، این روزها چقدر خوشبختم!!!

♡♡دوستت دارم♡♡

تو را تا بی نهایت دوست دارم

تو را تا قلب دریا دوست دارم

اگر روزی نباشم در این دنیای خاکی

تو را در قلب خاک هم دوست دارم   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کیمیا
29 اسفند 92 0:19
واقعا باید این لحظات در کنار بچه ها بودن رو غنیمت بشمریم ولذت ببریم.موافقم گذر زمان خیلی شتاب داره اصلا متوجه نمیشی.