باز هم سفر...
سلام به گل پسر ناز خودم... گلم اون روزایی که تو بدنیا اومده بودی و تو بیمارستان بودی.بابایی(بابای من)کلی نذر امام رضا کرد و از امام رضا خواست که با نوه گلش که شما باشی .سفر بعدی رو بره و نذرهاشو ادا کنه.....از اون روزا یکسالو 4ماه میگذره و شما تا حالا دوبار با مامان و بابا مشهد رفتی .واینبار بابایی برای ادای نذرش مارو به سفر مشهد مهمون کردن و کلی خوشحالمون کردن.امروز تا دو/سه ساعت دیگه حرکت میکنیم...بابایی دستت درد نکنه... قربون امام رضا برم که چندبار مارو طلبیده تا به زیارتش بریم.... گلم این سفر رو برای شما و ادای نذرهایی که برای شما شده میریم.و خدا رو هزاران بار شکر که جواب دلهای شکسته ما رو داد.امیدوارم در پناه...