پسر پاییزی منپسر پاییزی من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
پسر بهاری منپسر بهاری من، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

از تو برای تو مینویسم...

تاب بازی(هباااااااا)

1392/3/30 1:10
نویسنده : fariba
427 بازدید
اشتراک گذاری

1.gif

جدیدترین مشکل ما با پسری در حال حاضر مربوط میشه به علاقه شدید محمدجان به تاب بازی که خودش(هبا)میگه.

هبا یعنی:محمد با تاب هوا میره.

به محض اینکه از خونه خارج میشیم پسرم از واژه هبا استفاده میکنه تا برسیم خونه.از جلوی هر فضای سبزی که رد میشیم.با ذوق خاصی میگه:هبا و اگه از جلوی هبا رد بشیم گریه میکنه که بیا و ببین.

اگر هم که بایستیم تا اقا هبا بازی بکنه:امکان داره که قسمت جلوی تاب رو بالا بده و خودشو پرت کنه پایین ...یا در بعضی مواقع دوست داره تاب رو از جای اصلیش در بیاره...بعضی وقتها هم روی تاب لم میده و خیال پیاده شدن نداره....در اول کار هم که صف و نوبت و ...براش معنی نداره و با زور و گریه نی نی قبلی باید پیاده شه تا محمد رو هبا کنیم.در آخر هم اگه با خوبی و خوشی از تاب بیاد پایین وقتی بفهمه که قراره از محوطه بازی خارج بشه.جیغ و گریه و تا توی خونه گریه میکنه...

پشت خونمون یه پارکی هست که رستوران آرتا که شبیه کشتی هست و با چراغ تزیین شده در اون پارک قرار داره و پسر ما اون رستوران رو که ارتفاع بلندی داره و از بین کوچه ها هم پیداست.برای خودش نشونه گذاشته و تا نزدیک خونه میشیم با حواس جمع به کوچه ها و جلوی خودش نگاه میکنه و بمحض دیدن رستوران با گریه داد میزنه:هبااااااااا

خلاصه که چه ما پارک بریم چه نریم باید گریه های اقا پسر رو تحمل کنیم....گریه

چند روز پیش توی استخر توپ هم رفته که از محیط اونجا هم بدش نیومده ..البته فقط یه گوشه نشسته و با یکی دوتا توپ بازی کرده و یکی دوبار روی توپها دراز کشیده...

پ.ن:عزیزدلم تازگی محوطه خونه خودمون و مامانم اینا رو یاد گرفته.

پ.ن:امروز که میخواستم ببرمش خونه مامانم تا برای خرید بیرون برم.

بهش گفتم بریم خونه پیش مامانی

.محمد:علی..........منم گفتم:اره عزیزم علی هم هست

.بعد گفت:عباس...............منم:آره گلم بابایی هم هست.بگو بابایی نه عباس.

محمد:بدو..بدو.......... منم:آره فدات شم بدودو هم میبردت(یعنی با بابایی بدویم وبریم پیش چراغهای نزدیک خونشون)

.محمد:هباااااااا...منم:تعجب

عکسها رو در پست بعد میذارم...

 

از خدا دیگر هیچ نمیخواهم.دیگر هیچ آرزویی ندارم.ر.یایم را میخواستم که به آن رسیدم.دنیا را میخواستم که آنرا بدست آوردم.رویایی که همان دنیای من است.و تویی که همان دنیای منی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان مهدیار
30 خرداد 92 2:32
ای جااااااااااااااااااان محمد جان خاله فدای هبا هبا کردنت بشم من چقدر شیرین زبونی تو خاله جووووون فریبا جون حتما برا گل پسرت اسفند دود کنه منتظر عکسای خوشگلت هستم خاله جوووون
مامان یاسمن و محمد پارسا
30 خرداد 92 7:54
فدای اون حرف زدنت بشم من
قربون اون نشونه گذاریت عزیزم
عزیزم جمله ی بسیار زیبای بود ارزو می کنم خانوادتون در پناه حق همواره سالم و سلامت باشه


♥متین من♥
30 خرداد 92 23:03
سلام اگه کامنت هات خوندی من 12:30 به بعد انلاینم هنوز گوشیم از خونه بابام نیاوردم ...
مامان درسا
31 خرداد 92 0:45
ای جانممممممممممممممممممم قربونت برم شیرین زبون.
شقایق مامان آرشا
1 تیر 92 0:00
خاله قربون هبا گفتنت بره
مامان یاسمن و محمد پارسا
1 تیر 92 0:30
عزیزم رمز
مامان آنی
1 تیر 92 18:14
ای جانم شیرین زبون


مرسی خاله
مامان رادمهر جوجو
2 تیر 92 16:02
الهیییییییییییییییییییی چقدر ناز حرف می زنه محمدحسین ناز خدا براتون حفظش کنه


ممنونم عزیزم
هیراد و عمه لیلاش
2 تیر 92 22:46
در تمنــــــــــای نگاهــــت بیقرارم تا بیایی من سکوت لحظه ها را میشمارم تا بیایی سالروز میلاد با سعادت امام عصر بر شما مبارک
♥متین من♥
3 تیر 92 14:31
چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم / به هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم همه عمر من به یاد تو گذشته نازنینا / نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم . . . (به امید ظهورش ، میلاد آقا مبارک)
مامان بهراد
4 تیر 92 1:39
قربون اون حرف زدنت برم من عزیزممممم...یعنی بچه ها کپی هم شدند..بهراد هم عاشق تاب تاب عباسیه ولی خب خداروشکر هنوز به مرحله ی گریه نرسیده


ایشالا که هیچ وقت به اون مرحله نمیرسه
♥متین من♥
5 تیر 92 2:41
فریبا جون بیا وبم به یک بازی وبلاگی دیگه دعوت شدی


اومدم
♥متین من♥
5 تیر 92 15:48
دوستان خوبم متین در مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده اگه میخواین بهش رای بدید

کد ١٧٤ به شماره پیامک: ٢٠٠٠٨٠٨٠٢٠٠ ( دوهزار هشتاد هشتاد دویست) ارسال کنین

ممنونم ..

اگربهم رای ندی دعا می کنم: در قشنگترین و زیباترین لحظه های خوابت پشه بره تو دماغت...‏!‏‏!‏‏!‏


چشم عزیزم
مامان مهدیس و ملیسا
5 تیر 92 20:34
خاله جون بدو بیا ببین کدوم عکسم واسه مسابقه خوبه نظرتو زود بگو


اومدم عزیزم
مامان یاسمن و محمد پارسا
6 تیر 92 1:47



بوووووووووووووووووووس
مامان حنانه زهرا
6 تیر 92 2:14



بوووووووووووووووووس
مامان حنانه زهرا
6 تیر 92 2:15
خیلی نازوبامزی محمدحسین جون از طرف من گازش بگیرین

مرسی خاله جونی

مامان دانیال
6 تیر 92 10:45
اااااااااااااااااااای جان دورت بگردم از بس خندیدم مررررررررررررردم بوس بوس بوس