پسر پاییزی منپسر پاییزی من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
پسر بهاری منپسر بهاری من، تا این لحظه: 8 سال و 11 روز سن داره

از تو برای تو مینویسم...

واکسن18ماهگی

1392/3/8 2:59
نویسنده : fariba
1,912 بازدید
اشتراک گذاری

totalgifs.com doentinhos gif gif ccmhosp9a.gif

**امروز سه شنبه ٧خردادبود و پسرکم واکسن ١٨ ماهگیشو زد.چون مرکز بهداشت ما این واکسن رو فقط روزهای سه شنبه میزد مجبور شدیم ٢ روز زودتر ببریمش.قربونش برم من که تا سرنگ رو دید زد زیر گریه و گفت::ترس::.واکسنهایکی به دست چپ و یکی به پای چپنگرانزده شدن.واکسن دست رو توی بغلم نشسته بود زدن.بعد برای واکسن پا گفتن باید بخوابونمش روی تخت.تا گذاشتمش روی تخت سفت منو بغل کرد و داد زد:مامان.مامان.منم مجبور شدم خودمو ازش دور کنم تا دست و پاشو بگیرم که بین گریه ها دایی رو صدا کردو گفت:علی.علی. مامانی دلم برات آتیش گرفت.قربون هق هق گریه هات برم من.گریهمن و خانوم پرستار سفت پاهاتو گرفته بودیم ولی آخرش وسط واکسن خودتو تکون دادی.خانوم پرستار خندیدو گفت:بر پدرت صلوات.اینجوریشو ندیده بودیم.قهقهه

خوب پسرم پهلوونه دیگه.راستی عزیزم

وزنت:٣٠٠/١٢

قدت:٨٢

دورسر:٥/٤٨

خلاصه که امروز پسری واکسنش رو زدو امشب هم شدیدا تب داشت و ساعت دو شب خوابید بعد از کلی هذیان و ناله.وقتی پاشویش میکردم پسرکم میلرزید.الهی فدای چشمهای بی حالت بشم من.ماچمامانی از همه دنیا بیشتر دوستت داره.(عکس بالا پسملی منتظر نوبتش بشه تا بره واکسن بزنه)

**دیروز صبح با بابا فرهاد سه تایی رفتیم تهران و چون  نزذیکیهای خونه قبلیمون (خیابان پیروزی)بودیم رفتیم یه سری به خونمون  زدیم و کلی تجدید خاطره شد.چه روزهای خوبی رو انجا داشتیم.دلم کلی تنگیدناراحتاون موقعها تو گوگولوی من نبودی.....اون خونه اولین خونه مشترک منو بابا بود که یکسال و هفت ماه اونجا زندکی کردیم.یادش بخیر...

**شب که برگشتیم با عمو حمید و عمه ناهید و مامان نیر رفتیم پارک و تو با نگار کلی تاب و سرسره بازی کردین....

**راستی هفته پیش روی دستها و پاهات و پشت کمرت دونه زده بود و دکتر گفت که کهیره.و نشونه حساسیت که با کرم الان خیلی بهتری.

عکسها در ادامه مطلب***

راه بازگشت از تهران:

عکس محمد و عمو حمید در پارک:

عکسهای نگار و محمد در پارک:

پایین امدن از سرسره با جیغ خوشحالی

اینم عکس امشب پسرکم که داره توی تب میسوزه:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان یاسمن و محمد پارسا
8 خرداد 92 9:39
وای بمیرم الاهی عزیزم انشالاه زود خوب میشی
مامان یاسمن و محمد پارسا
8 خرداد 92 9:41
خصوصی عزیزم
مامان رادمهر جوجو
8 خرداد 92 11:15
الهی بمیرم . درسته سخته درکت می کنم مامانی که چه شبهای سختی رو با رادمهری گذروندم ولی چاره ای نیست باید بگذرونیم


مادریم دیگه!‏
مامان محمدحسین
8 خرداد 92 12:56
سلام خاله قربونت بره. امیدوارم که زود زود خوب بشی. مامان گلش برای پسرمون در مواقع تب دعای حضرت زهرا (تو مفاتیح) بخون. دوستون دارم.
مامان حسنا
8 خرداد 92 13:56
الهی بمیــــــــــــــرم باز واکس خوردیمامانی کی این واکسنا تموم میشن من ک واسه هرکدوم نصف عمرم کم میشه میدونم ک توام مثه منی و طاقت گریه جوجت و نداری
مامان دانیال
8 خرداد 92 15:29
سلام گل نازم 18ماهگیت مبارک ایشالا18000000ساله بشی عشقم بمیرم برات چقدر بی حال خوابیدی ایشالا زود خوب بشی بقیه عکسا هم خیلی خشمل بودن میبوسمت محمد حسین نازنین
مامان ارنیکا
8 خرداد 92 23:48
افرین پسر خوب دیگه برای خودش مردشده براش اسپند دود کن مامانش
مامان محمدحسین
9 خرداد 92 14:04
خاله ممنون که بهمون سر زدی، منم خوب خوب شدم خداروشکر.
متین مامی ایلیا
9 خرداد 92 17:13
خصوصی
مامان حسنا
10 خرداد 92 10:51
فدای تو بشــــــــــــــــــم من فریبا جـــــــــــــــــــونم... عزیزم دل به دل راه داره منم کلـــــــــی محمد حسین و دوس دارم
مامان ستیا نفس
10 خرداد 92 16:43
الهیییییییییییی فدات بشم عزیزم
مامان حسنا
10 خرداد 92 23:21
عزیزم بدو بیا وبم بازی وبلاگی دعوت شدی
مامان درسا
12 خرداد 92 0:49
ای جانم.خدارو شکر دیگه فعلا واکسن نداره. جیگر خاله با نارنجی چه بامزه شده ماشالا.
عسل و غزل
12 خرداد 92 1:58
ایشالا پسری خوشگلمون زودتر خوب میشه
منا مامان الینا
13 خرداد 92 11:04
سلام مامان فاطمه



18 ماهگی گل پسریت مبارک



چقدر محمد شبیه مامان خوشکلشه








عزیزم اسمم فریباست نه فاطمه
سجاد
15 خرداد 92 8:48
مسابقه ی بی سابقه بدو بیا
♥متین من♥
31 خرداد 92 2:41
سلام عزیزم امشب تنها توی نت بودم وکل وبلاگ محمدخوندم راستی دوستای امین نیومدن خونه ما امین رفت خونه ی یکی از دوستاش من تا صبح تنهابودم گوشیم هم پیشم نبود بهت اس بزنم
این پست هم عکس اخری محمد خیلی بامزه شده ببوسش


عزیزم شرمنده من خونه نبودم.ممنونم که وقت گذاشتی.بوووووووووووووووووس