امروز 20 تیر 94
سلام عسلم.مثل همیشه شرمنده بابت تاخیر
از وقتی دانشگاه میرم حسابی وقتم پرشده و فرصت نکردم ب وبلاگت بیام و از شیرینکاریها و شیرین زبونیهات بنویسم.امروز 3 سال و 7 ماه و 12 روزه شدی.یه پسر خوشگل و عاقل.وروجکم کم کم داره بزرگ میشه.واااای ک توی این مدتک نتونستم بیام چقدر بزرگتر شدی و چ حرفهای با نمکی زدی ، ک مامان فرصت نکرد بیاد و بنویسه.واقعا شرمندم گلکم.
عکس بالا برای چند روز پیش هست.ی مدت تا میبینی میخوام ازت عکس بگیرم ادا در میاری ، زبون درمیاری، نمک میریزی و میخندی و تقریبا همه عکسها رو خراب میکنی.چندتا از عکسهای این مدت ک نبودیم .....
عکس بالا نشانگر نهایت شیطنت شماست شب قبل از امتحان مامان،
من ی دقیقه رفتم اشپزخانه و برگشتم دیدم.وروجک داره درس میخونه.حالا اینکه موقع امتحانا چ با من کردی بمااااند ک بعدا ب حسابت میرسم
خونه مریمی بودیم،دیدم صدات نمیاد،دنبالت گشتم دیدم توی اتاق دایی جون نشستی و یواشکی داری با تبلتش بازی میکنی
مسافرت مشهد فروردین 94 با بابایی توی شهربازی.
ودیگرعکسها......
اگر تو نبودی من بی دلیل ترین اتفاق زمین بودم
تو هستی و من محکم ترین بهانه خلقت شدم