پسر پاییزی منپسر پاییزی من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
پسر بهاری منپسر بهاری من، تا این لحظه: 8 سال و 11 روز سن داره

از تو برای تو مینویسم...

شیرین تر از عسل

بزرگ شدن محمد رو این روزها بخوبی حس میکنم.عکس العملهاش،رفتارهاش،جمله ها و شعرهایی که میخونه همه تغییر کردن.در کل میتونم بگم یک مرحله دیگه از بچگی اش رو طی کرده.وقتی بهش اخم میکنم با توجه نگاهم میکنه و میاد بغلم میکنه و میگه بوس بوس،بعد بهم میخنده و تا بهش نخندم از پیشم نمیره.ولی تا بهش بخندم میره سراغ کاری که میکرده چند تا شعر و لالایی و اعداد رو تا شش حفظ کرده.ولی خیلی کم پیش میاد شعرو کامل بخونه من اول بیتهاش رو میگم و اون آخرهاشو. جواب سوالهای علمی مامانشو میده"محمد شب که میشه آسمون چه رنگیه?محمد:سیاه...من:هوا چی میشه ؟محمد:تاریک...من:صدای چی میاد?محمد:گوگه....ترس...تورس...هاپو....هاپ...هاپ...هاپ.... یک قصه هم در مورد گنجشک که بهش میگه ت...
16 دی 1392

پسرم دوستت دارم

پسرکم سلام،دو شب بود ک خونه مامانی رفته بودی و پیشم نبودی.اندازه یک سال دلم برات تنگ شد.برای سروصدات برای شیطنتهات،برای شیرین زبونیهات،برای عطر تنت،....هر وقت از مامانی میپرسیدم میگفت سراغمو نمیگیری. فقط وقتی با تلفن باهم حرف میزدیم دوست نداشتی قطع کنی و تا من میگفتم خداحافظ.ناراحت میشدی....مامانی میگفت:بعد از قطع تلفن چندبار اسممو میبردی و بعد سرگرم بازی میشدی....الهی فدات بشم ک شب آخر دلت برای مامان تنگ شده و ساعت یک نیمه شب از خواب بیدار شدی و با گریه میگفتی:فریبا و در آخر با غصه خوابیدی گلکم همون شبی ک دلتنگ مامان شدی،شب یلدا بود.ما خونه مامان نیر بودیم و جای تو بسیار خالی و اسباب کنجکاوی شما فراهم بود... محمدم من اونشب با دیدن نگار حسا...
3 دی 1392

پیشرفتهای گفتاری رفتاری تا دو سالگی2

*بلندترین جمله ای ک تاحالا گفته:تاب تاب عباسی...خدامنو نندازی *حفظ کردن شعرها و لالایی هایی ک شنیده و هم خوانی کردن قسمتهای مورد علاقش(در حد کلمه های بین شعر) *حرف زدن کامل و گفتن جملات...استفاده از فعلهای مناسب *تلفظ درست اکثر کلمات *صمیمی تر شدن محمد با مامانم.جدیدا مریمی صداش میکنه...مریمی می می(بحالت شعر میخونه) *هر وقت چیزی میخواد میگه: بده بچمو... (ما میگیم بده به بچم.خودش هم یاد گرفته) *مثلث و مربع و ستاره و قلب رو میشناسه. *براس ادمک میکشم.دست و پاو موهاشو خودش براش میکنه(در مکان مناسب خودش) *بعضی اوقات همه اسباب بازیها و وسایلی رو ک روی زمین افتاده.جمع میکنه *پاستیل.بستنی.تیرامیسو.شکلات.نخودچی کشمش.شیر.شیرینی.تنقل...
1 دی 1392

یلدا مبارک

شب جمشید و جامش،شب حافظ و سعدی،شب پارسی و مادی،شب آخر اذر،شب پاک و منور،شب آرش و آتش،شب مهرو سیاوش،شب پاک اهوراست،شب مژده و یلداست...   شب یلدایتان پرستاره و خاطره باد   ...
30 آذر 1392

رفتن پسرک به اراک

الان نیم ساعتی میشه ک پسرکم با ذوق و شوق فراوون همراه مامانی و بابایی و دایی اش از خونمون به سمت اراک حرکت کردن.وقتی رفتن پشیمون شدم ک چرا گذاشتم بره...هنوز نرفته دلم براش تنگ شده. کاش نرفته بود ولی خودش دوست داشت بره.تو ماشین نشسته بود .رفتم بوسش کنم.بهم گفت تو برو.... مامانم بهش میگه با مامان بای بای کن،بهم میگه:خداحافظ.برو... پسرکم نبودنت خیلی برام سخته ولی من خوشم ک تو خوشی.خوش بگذره بهت عزیز مادر ...
29 آذر 1392

تعدادی از عکسهای چهار ماه گذشته

تا میخواهیم ازت عکس بگیریم ناز عکس میشی.... ادامه در بقیه مطلب... بقیه عکسها در ادامه مطلب چند روز گذشته اراک: توی عکس پایین از مار چوبی ترسیدی... عکس کیک خرسی که بابایی برات خرید ................................................................................................................ یک سری از عکسهای چند ماه گذشته   ...
18 آبان 1392

پیشرفت های گفتاری و رفتاری 2 سالگی

عسلک الان خوابی و من فرصت کردم تا اتفاقات چند ماهی که نبودم و تعدادی از عکسهاتو توی وبلاگت گذاشتم.و توی این پست میخوام از حرف زدنهات و کارهای جدیدت بنویسم.از اینکه جدیدا هر حرفی رو که میشنوی سریع تکرار میکنی و جمله های کوتاه میگی و اینک ادامه ماجرا.... کلمات از زبان محمد: پاستیل: پاستیخ مامان: مامانو بابا فرهاد: بابازوت تلفن و موبایل: ادو سنام خوبی؟   بعبارتی: الو سلام خوبی مداد و خودکار: توتو نگار: گاگار مهتا: پتا اشپرخانه: آزونه گوشواره:گوزوواره گردنبند: گدنبند النگو: اگگو جارو برقی: سی یو برقی...... جارودستی: سی یو دستی کلید و پریز:خاموش/روشن کشمش: ممش نخودچ...
18 آبان 1392

سلامی دوباره

من برگشتم بعد از ٤ ماه.تازه کامپیوتر رو تعمیر کردیم   .توی این ٤ ماه پسری حسابی بزرگ شده و تا یک ماه دیگه دوسالش تموم میشه.کلی شیرین زبون شده و هر حرفی رو بلافاصله تکرار میکنه.جملات کوتاه میگه.و یه وروجک تمام عیار و شیطون شده.خیلی ناراحتم بابت اینکه تو این مدت نتونستم براش بنویسم.فکر کنم تو ی فرصت مناسب همه اتفاقات رو بصورت خلاصه براش بنویسم.عکس بالا هم حدودا دو هفته پیش هست که پسری دخمل شده......فعلا...بای "دوستت دارم " را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام   این گل سرخ من است. دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق که بری خانه دشمن! که فشانی بر دوست، راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست! &nb...
9 آبان 1392